English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4110 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
He's the spitting image of his father. U درست مثل پدرش است.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
he takes a his father U به پدرش می رود
he takes a his father U به پدرش ماننداست
he succeeded his father U جانشین پدرش شد
He's a carbon copy of his father. U کپی پدرش است.
How old is his father . U پدرش چه سنی است؟
He did it with his fathers knowledge. U با اطلاع پدرش اینکار راکرد
He doesnt smok in front of (in the presence of)his father. U جلوی پدرش سیگار نمی کشد
She married a man old eonugh to be her father. U با مردی که جای پدرش را داشت ازدواج کرد
Oedipus U ادیپوس [افسانه یونانی] [پدرش را کشت و با مادرش ازدواج کرد]
joined U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
intersections U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
and U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
coincidence function U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
OR function U تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
meets U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
meet U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
joins U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
join U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
intersection U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
conjunction U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
unions U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
conjunctions U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
either or operation U تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
disjunction U تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
false U 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
alternation U تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
assertion U 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
union U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
antigone U دختری که همراه پدر نابینای خود به اتیکا رفت و تا زمان مرگ پدرش اورا خدمت کرد
tempers U درست ساختن درست خمیر کردن
temper U درست ساختن درست خمیر کردن
tempered U درست ساختن درست خمیر کردن
judiciousness U قضاوت درست تشخیص درست
be the spitting image of someone <idiom> U درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . U این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
differences U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
exjunction U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
EXOR U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
alternative U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
alternatives U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
exclusive U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
symmetric difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
NAND function U تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
denial U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
dispersion U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
except U تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
equality U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
correcting U درست
exact U درست
righting U درست
exacted U درست
straightest U درست
by the square U درست
authentic U درست
exactly U درست
integral U درست
straightforward U درست
perfected U درست
properly U درست
conscionable U درست
exacts U درست
righted U درست
by fits and starts U درست
entire U درست
legitimated U درست
legitimates U درست
legitimating U درست
perfect U درست
just U درست
perfects U درست
perfecting U درست
whole U درست
Am I not right?dont you agree with me ? U درست می گه یا نه ؟
out-and-out U درست
straighter U درست
well advised U درست
orthodox U درست
valid U درست
right U درست
veracious U درست
straight U درست
proper U درست
even U هم درست
out and out U درست
accurate [correct] <adj.> U درست
right as nails U درست
utilitarian [useful] <adj.> U درست
practicable <adj.> U درست
Quite [so] ! U درست!
legitimate U درست
orthographically U درست
true U درست
truer U درست
truest U درست
true <adj.> U درست
real <adj.> U درست
useful <adj.> U درست
suitable <adj.> U درست
clear U درست
clearer U درست
correct U درست
clearest U درست
clears U درست
practical <adj.> U درست
smack dab U درست
right as a trivet U تن درست
right as a trivet U درست
purpose-built <adj.> U درست
purposeful <adj.> U درست
purposive <adj.> U درست
proper <adj.> U درست
genuine U درست
incorrect U نا درست
convenient <adj.> U درست
indefectible U درست
accurate U درست
sock U درست
legitimately U درست
aright U درست
inviolate U درست
functional <adj.> U درست
in a entireness of state U درست
correct <adj.> U درست
plain dealing U درست
in order U درست
appropriate [for an occasion] <adj.> U درست
incorrupt U درست
corrects U درست
exact <adj.> U درست
misapprehended U درست نفهمیدن
misapprehend U درست نفهمیدن
that is right U درست است
right oh! U درست است
on the button <idiom> U درست سر موقع
right you are U درست است
misbehaved U درست رفتارنکردن
misbehave U درست رفتارنکردن
misapprehends U درست نفهمیدن
in good time <idiom> U درست سر وقت
misbehaving U درست رفتارنکردن
misapprehending U درست نفهمیدن
trustworthy U موثق درست
misbehaves U درست رفتارنکردن
spitting image <idiom> U درست مثل
fair shake <idiom> U رفتار درست
right mindedness U درست اندیشی
propriety of behaviour U درست رفتاری
trimmest U درست کردن
trim U درست کردن
precedential U سابقه درست کن
fabricate U درست کردن
weave U درست کردن
fabricating U درست کردن
plain dealing U سودای درست
fabricates U درست کردن
fabricated U درست کردن
mistook U درست نفهمیدن
point device U بسیار درست
trims U درست کردن
concoct U درست کردن
entire U درست یکپارچه
orthoepist U درست تلفظ کن
orthographer U درست نویس
misunderstood U درست نفهمیدن
misunderstands U درست نفهمیدن
misunderstand U درست نفهمیدن
concocts U درست کردن
concocting U درست کردن
concocted U درست کردن
orthographically U با املای درست
redd U درست کردن
behaving U درست رفتارکردن
to sct aright U درست کردن
dead ahead U درست سینه
dead against U درست مقابل
right answer U پاسخ درست
correct response U پاسخ درست
to riven laths U یا درست کردن
integral number U عدد درست
integral number U چیز درست
just in time U درست بموقع
pointdovice U بسیار درست
to put in to shape U درست کردن
to get up U درست کردن
to fix up U درست کردن
an a translation U ترجمه درست
orthodox U درست ایین
to erect into U درست کردن از
dead astern U درست پاشنه
indite U درست کردن
to set in order U درست کردن
to set to rights U درست کردن
to setting into shape U درست شدن
get up U درست شدن
to the tick U درست درسروقت
framable U درست کردنی
to put to rights U درست کردن
to cleanvp U درست کردن
Recent search history Forum search
1A hero can affect on the people.
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1set the record straight
1chand sabaei is correct or chand sabahi
1may fader good
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1playing the game در مورد انجام ورزش چه معنی میدهد
1i was rebelling now
1But it’s remarkable how, once you’ve committed to something, these things tend to work out in the end.
1روحانی چندمین رئیس جمهور است
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com